«توویا»

• لغت: توویا
• به فارسی: آب شد
• مناطق مورد استفاده: تمام مناطق لک نشین
• لغت: توویا
• به فارسی: آب شد
• مناطق مورد استفاده: تمام مناطق لک نشین
۰ لکی : کِلَشْیر
۰ فارسی : خروس
۰ مناطق مورد استفاده : تمام مناطق لک نشین
۰ لکی : کَیْل
۰ فارسی : مخروبه _ از بین رفته
۰ مناطق مورد استفاده: تمام مناطق لک نشین
۰ لکی : تْی تال
۰ فارسی : شوخ طبع
۰ مناطق مورد استفاده: تمام مناطق لک نشین
• لغت: هوکاره
• به فارسی: عادت کردن
• مناطق مورد استفاده: تمام مناطق لک نشین
• تمام گویش های لکی
• لغت: بؤوی
• به فارسی: عروس
• مناطق مورد استفاده: کوهدشت،نورآباد،الشتر،خرم آباد،هلیلان،دره شهر،هرسین،صحنه
• گویش های لکی: طرهان و دلفان و سلسله و کرمانشاهی و ایلامی
• لغت: ویر
• به فارسی: یاد
• مناطق مورد استفاده: تمام مناطق لک نشین
• تمام گویش های لکی
• لغت: کَپولِک
• به فارسی: سر،کله
• مناطق مورد استفاده: تمام مناطق لک نشین
• تمام گویش های لکی
• لغت: بِرم
به فارسی: اَبرو
• مناطق مورد استفاده: تمام مناطق لک نشین
• تمام گویش های لکی
چند واژه مشترک بین زبان های لکی و پلهوی
زبان لکی «قوم لک» یک زبان کهن و قدیمی است که در ایران یکی از زبان های ایران باستان است که ریشه در دل تاریخ دارد. زبان لکی با بیش از ۳۲ هزار واژه و قدمتی ۴ هزار ساله که اجداد قوم لک 👈 قوم کاسی بنا نهاده اند نشان از آن میدهند که این قوم و زبانشان ریشه در تاریخ کهنی دارد.
چند واژه مشترک لکی با پهلوی:
پهلوی: او | لکی: آو | فارسی: آب |
اسپهند | اسپی | سفید |
آسن | آسن | آهن |
دیتار | دیار | آشکار/ نمایان |
کچ | کژ | روسری ابریشمی |
مزگ | مزگ | مغز |
بان | بون | بام |
توم | توم | تخم / بذر |
ماونگه | مونگ | ماه |
واز | واز | پریدن |
وهار | وهار | بهار |
ویشک | وشه | بیشه |
درو | درو | دروغ |
آسیاو | آسیاو | آسیاب |
وات | وا | باد |
ورک | ولگ | برگ |
وس | وس | بس |
ژن | ژن | زن |